هر دم صدای تو سودا کنم به شعر
محو جمال لاله ثریا کنم به شعر؛
مفلوک نامم و سر گشته شهرتم
باشد که رد تو پیدا کنم به شعر؛
در راه تو سراب بسی جلوه گر بود
شرح فریب و ادم و حوا کنم به شعر؛
فرهاد کیشم و تیشه ست این قلم
شیرین ترین نقش تو پیدا کنم به شعر؛
مسکین تبارم و خونیست دفترم
سودای برقع لیلا کنم به شعر؛
دارا برفت و زمان برد مکنتش
من شرح ثروت سارا کنم به شعر؛
بر روی ماه چو زنگار سالهاست
با گریه چهره ی مه وا کنم به شعر؛
بر ترجمان جهان چشمی چو بنگرد
یک قطره راهی دریا کنم به شعر؛
سارا و لیلی و شیرین بهنه اند
شمسم که سجده به مولا کنم به شعر؛(1)
عشق باشد و آیه ی عین و سین و قاف(2)
در هر کلام؛گنج تو پیدا کنم به شعر؛
طف بلایی و حرمت بود بهشت
یاسین بی سر تو تمنا کنم به شعر.(3)
1:مولا+خداوند/اعتبار نور خورشید از نور بالاتر(خداوند)
2:آیه دوم سوره شوری
3:اشاره بر سخن علامه طباطبایی(علیه الرحمه)در مورد عبارت"یس"کبنی بر اینکه شاید یاسین همان یا حسین است که بی سر شده.
شاعران:امیر حسین ناظریان/محمد رضا فتحی
#ادمین:محمد رضا فتحی
غزلی زیبا از خواجوی کرمانی